یکم به فکر خودم باشم ، به فکر خودِ خودم ، برم مسافرت ، برم خرید ، میخوام برم یه رژ دخترونه
بگیرم ، یه مانتو سفید ، مثه اون موقعه ها ادکلن کبرا بزنم. بازم دوس دارم ریمل مامانو یواشکی
وردارم و چشامو شهلا کنم .
آخه من که شوهر مرده نیستم ، واسه چی سیاه بپوشم
گوربابای مردم ، بزار هرجور دلشون میخواد فکر کنن .اینقد نگاه کنن ، له له بزنن تا بترکن.
بزا راحت برا خودشون بگن نگار یه مطلقه فاحشه هست .
قطع نشو بارون
خواهش میکنم
خیلی چیزا مونده
باید اونارو پاک کنی
* * *
ببخشید برا کامنتا جواب ننوشتم ، ازتون ممنونم دوستای گلم
الانم فقط اودم برا گفتن حس الانم
چه قد بارون امروز خوب بود
پ.ن1: یک بیوه سرخورده هرگز همبستر مناسبی نیست ، چرا بعضی از مردهای کودن اینو نمیفهمن؟!
پ.ن2: کتاب ها و روسپی ها - به ندرت کسی که تصاحب شان میکند،شاهدمرگشان می شود. پیش از آن که عمرشان به سر رسد گم وگور می شوند
پ.ن3: اگه یه روز قرار باشه روسپی بشم ، خدا کنه به شب نرسیده بمیرم
من الان چندتا دوست خوب وبلگ نویس دارم نرسیدم بهتون سربزنم
میشه منو ببخشن ؟!